روزگار مادری
جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید.
سلام
امروز دوشنبه اول تیر ماه وای که چقدر زود این روزها داره میگذره حالا دیگه دو ماه از مادر شدن من میگذره دو ماه زیبا و دوست داشتنی اما سخت تو این دو ماه متوجه شدم یکی از سخت ترین کارها مادری و بچه داری هست وقتی دلت یکم خواب میخواد ولی نمیشه و باید به کارای نی نی رسیدگی کنی وقتی گرسنه ای ولی نمیتونی بچه رو تنها بذاری و باید منتظر بمونی تا بخوابه وقتی گریه میکنه و تو کاری از دستت برنمیاد وقتی نمی خوابه و تو ساعت ها باید پیشش بمونی و بیخیال تمام کارهای خونه بشی ولی تمام این این سختی ها با خنده دخترم فراموش میشه و خدا رو هزاران بار شکر میکنم و این لحظه های زیبا رو برای تمام منتظر ها آرزو میکنم.
یه وبلاگ جدا برای دخترم باران درست کردم و اینجا رو برای خودم گذاشتم تا دفتر روزهای من باشه دلم نمیخواست یه روز دخترم نوشته های تلخ این وبلاگ رو بخونه اینم آدرس وبلاگ دخترم باران barannaz.niniweblog.com
یکشنبه ۳۰ فروردین دختر نازم ساعت ۱۲ تو بیمارستان آتیه بدنیا اومد برای من خیلی روز زیبایی بود یه وقتایی دلم برای بارداری تنگ میشه از این که اینقدر زود داره این روزهای قشنگ میگذره دلم میگیره.
خدایا ازت ممنون و سپاسگذارم امیدوارم بتونم بنده شکر گذاری باشم.