عسل من و باباشعسل من و باباش، تا این لحظه: 9 سال و 11 روز سن داره

زندگی زیباست...

همونی که تو این سه سال و نیم دلم میخواست بنویسم

جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید. یادم میاد از بچه گی عاشق بچه بودم وقتی میگم عاشق یعنی عاشق یادمه یه بار حتی کتک هم خوردم چه روز تلخی جوون که شدم از بس عاشق بچه بودم همیشه میگفتم من شب اول ازدواج بچه دار میشم میگفتم خدایا دلم 3 تا بچه میخواد سال 85 با همسر آینده ام آشنا شدم سال 86 با کلی عشق به عقد هم درومدیم و سال 87 با نهایت سادگی ازدواج کردم چه روزای ساده و قشنگی بود خونه مون کرج بود برنامه ریزی کردم تا بیام تهران بعد بچه دار بشم گفتم اینجوری هر روز بخوام برم سرکار خیلی سخته تهران باشم بهتره بالاخره تونستم سال 89 بیام تهران دیگه قصد بچه دار شدن داشتم رفتم دکتر تا آزمایش های اولیه رو بدم گفتن همه چی خوبه ولی ا...
1 شهريور 1393

خدایا ازت خواهش میکنم

جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید. سلام امروز دوشنبه 27 مرداد سال 93 روزه گرفتم شاید ذره ای به خوب بودن نزدیک بشم, خدایا سلام  خدایا صدای این همکارم که داره بلند از خودش و کارهاش برای دیگران تعریف میکنه اعصابم رو میریزه به هم دلم میخواد دیگه صداش رو نشنوم, خدایا خیلی دلم میخواد گریه کنم, وای باز شد نزدیک پری و من دیوونه شدم خدایا هر دفعه میرم وبلاگ دوستانم که بچه دار شدن رو میخونم دلم میگیره دلم هوس بچه میکنه خدایا دیگه 32 سالم شده خدایا ازت خواهش می کنم التماس میکنم به پات میوفتم تو رو به بهترین ها قسم میدم خدایا دل همه منتظرای اولاد رو با بچه های سالم و صالح شاد کن خدایا دلت برای ما هم بسوزه خدایا خیلی دلم بچه میخواد نمی...
27 مرداد 1393

عید فطر مبارک

لطفاً روی ادامه مطالب کلیک کنید. سلام اینقدر روحیه میگیرم از اینکه دوستانم که خیلی وقته منتظرن باردار میشن انگار یهو یه موج امیدی که دیگه نداشتم بهم هجوم میاره کلی حال میکنم میگم یعنی میشه منم مامان بشم خدایا یعنی میشه بدون اینکه زیاد طول بکشه منم مامان بشم,خدایا میشه بدون اینکه بیشتر از این بیوفتیم تو خرج به منو همسر عزیزم اولاد سالم وصالح عطا کنی, خدایا میشه اگه گناهی کردم که باعث این اتفاق شده اون گناه رو به فضل و بزرگیت عفو کنی, خدایا میشه بدون اینکه میکرو کنم مامان بشم خدایا من یه زنم و تو زن رو ظریف آفریدی خدایا خیلی خجالت میکشم وقتی تو مهمونی ها بچه های دیگران رو بغل میکنیم خدایا دیگه چیزی از ماه عزیز و پر برکت رمضان نمونده م...
4 مرداد 1393

فقط برای خدا

ادامه مطالب رو کلیک کنید. سلام خدای خوبم سلام خدای مهربونم دلم میخواد برات بنویسم با اینکه میدونم که از دلم خبر داری دلم میخواد برات بنویسم که زندگی خیلی برام تکراری شده، دچار روزمره گی شدم دلم تغییر میخواد میدونم که مقصر خودم هستم میدونم خدایا خسته ام خسته جسم و روح خدایا به تو پناه می برم کمکم کن خدایا دستمو بگیر و ببر یه جای خوب دست و دلم دیگه به کار نمیره دیگه حوصله دنیا رو ندارم خدایا یادته 3 سال پیش ... ماه رجب و شعبان و رمضان چقدر دوست داشتنی هستن خدایا دقت کردی بعضی ها محرم که میشه از امام حسین حاجت میگیرن یا ماه رمضون شب قدر ...
4 خرداد 1393

این ماه هم نشد

جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید. سلام شنبه 6 اردیبهشت 93 این ماه هم نشد که بشه این ماه هم مامان نشدم, از صبح که پاشدم تمام علائم پری خانوم یهو هجوم آوردن دلم هم نمیاد بهش چیزی بگم میترسم بهش بر بخوره اونم منو تنها بذاره لاقل تو نبود بچه این پری خانوم همدم منه وقتی میاد و میره رفرش میشم.  نمیدونم چرا ولی این ماه خیلی امیدوار بودم دیگه امید چاره ساز نیست بعضی وقتها فکر میکردم امید فایده داره ولی نداره به نظرم از اینجا به بعد فقط معجزه فایده داره تا ببینیم معجزه خدا کی اتفاق میوفته. البته اینم بگم این امید دست از سر ما بر نمیداره هرچی با خودم کلنجار میرم همش امید دارم هرچی به دلم میگم امید نداشته باش ولی باز کار ...
6 ارديبهشت 1393

سلام به سال 93

جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید. سلام امروز یک شنبه 10 فروردین سال 93, یه تبلیغ هست که میگه یک روز 24 ساعت نیست, به نظرم درست میگه یه روز یک ثانیه است چون به نظرم از سال نو تا به حال فقط چند ثانیه گذشته, زمان بدون خستگی به سرعت داره میگذره و برای کسی صبر نمیکنه از دیروز من 32 ساله شدم و این 32 سال خیلی زود گذشت تو این سالها دهه 20 زندگیم رو بیشتر دوست داشتم. خیلی خوش حال بودم که سال 92 تموم میشه دلم میخواست سال 93 با من دوست باشه و بر وفق مرادم ولی مثل اینکه سال 92 زیرابم رو پیش سال جدید زده بود تقریباً هم زمان با اتفاق تلخی که سال گذشته همین موقع ها برام افتاد امسال هم دوباره بیمارستان ها ازم دعوت کردن تا عید مهمونشون ...
10 فروردين 1393

تشکر

لطفاً ادامه مطالب را کلیک کنید. سلام شنبه 24 اسفند 92 سال 92 با تمام اتفاق های خوب و بدش داره تموم میشه, این روزها رو دوست دارم چون میرم بازار, میرم خرید, خونه تمیز میکنم البته وقتی یادم میوفته که چقدر پول خرج کردم افسرده میشم. صبح که پاشدم دیدم که بله گلوم درد میکنه فکر میکنم چند شبه که آشفته ام یا نگرانم نمیدونم چرا شاید به خاطر اینکه هنوز خونه به خاطر عملیات خونه تکونی روی مرتب بودن رو ندیده یا شاید به خاطر اینکه جای خوابم به یه اتاق دیگه منتقل شده به هر حال فقط میتونم بگم خدایا به تو پناه میبرم. اداره هم دوباره گروهکی شده باز اختلاف بین بچه ها داره ریشه میکنه و من براش عاقبت خوشی نمیبینم. ترجیح میدم در این شرایط بی...
24 اسفند 1392

این نیز بگذرد

جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید. سلام سلام به خدای مهربونم, سلام به خودم, سلام به شما دوستای گلم که نادیده برای هم دعا میکنیم. اول از همه بگم که خدای مهربونم اینقدر هوامو دارم حتی مواظب لوس بازیهای منم هست      هفته قبل از اینکه جواب معلوم باشه و بخوام بی بی بذارم بیشتر از اینکه منفی بشه نگران دق کردنم بودم, ولی این خدای مهربونم آنچنان صبری به من داد که خودم در تحیرم که حتی یه قطره اشکم نریختم حتی ناراحت هم نشدم. چون مطمئن بودم صدام رو میشنوه. چهارشنبه که موقع رفتن به خونه از سرویس جا موندم اینقدر خسته بودم تو دلم آرزو کردم کاش یکی همین الان منو سوار کنه ببره تا سر خیابونمون چند دقیق بعدش یکی ...
3 اسفند 1392

منتظر

جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید. سلام امروز شنبه 5 بهمن زیاد حالم خوب نیست فقط خدا میدونه چرا اداره هم اوضاع خوب نیست مدیر داره عوض میشه یه سری خوشحالن و یه سری ناراحت یه سری هم مثل من براشون زیاد مهم نیست پنج شنبه با شوشو رفتیم یه دکتر گفت با اینکه واریکوسل نداره بهتره عمل کنه حالا قراره بره سونو دیشب یه سری از دوستانمون مهمون بودن منزل ما نمیدونم چرا هر وقت اینا میان خونه ما و میرن من انرژی منفی دارم احساس میکنم همه روی هم حساس شدن خیلی نمیشه باهاشون درد و دل کرد فکر میکنم باید رابطه مون رو باهاشون کمتر کنیم البته چند وقتی هست که دیگه حوصله هیچ کس و هیچ چیز رو ندارم خدایا درسته که من خیلی غر میزنم...
5 بهمن 1392