عسل من و باباشعسل من و باباش، تا این لحظه: 9 سال و 26 روز سن داره

زندگی زیباست...

این نیز بگذرد

1392/12/3 14:49
نویسنده : مامان فاطمه
466 بازدید
اشتراک گذاری

جهت مطالعه روی ادامه مطالب کلیک کنید.

سلام

سلام به خدای مهربونم, سلام به خودم, سلام به شما دوستای گلم که نادیده برای هم دعا میکنیم. اول از همه بگم که خدای مهربونم اینقدر هوامو دارم حتی مواظب لوس بازیهای منم هست

     هفته قبل از اینکه جواب معلوم باشه و بخوام بی بی بذارم بیشتر از اینکه منفی بشه نگران دق کردنم بودم, ولی این خدای مهربونم آنچنان صبری به من داد که خودم در تحیرم که حتی یه قطره اشکم نریختم حتی ناراحت هم نشدم. چون مطمئن بودم صدام رو میشنوه.

چهارشنبه که موقع رفتن به خونه از سرویس جا موندم اینقدر خسته بودم تو دلم آرزو کردم کاش یکی همین الان منو سوار کنه ببره تا سر خیابونمون چند دقیق بعدش یکی از همکارامون جلو پام ترمز زد اینقدر که  فهمیدم خدا صدام رو شنیده خوشحال و ذوق زده بودم از اینکه راحت میرم خونه خوشحال نبودم.

تو دلم گفتم خدایا فهمیدم تو خواستی بگی بنده من صدات رو میشنوم اگه فردا بی بی چکت منفی شد غصه نخوری ها من صلاح ندوستم. گفتم عاشقتم عاشق

 به هرحال با اینکه تقریباً مطمئن بودم که منفی میشه ولی باز تست کردم و منفی شد ولی گریه نکردم, غصه نخوردم, حتی شوشو هم زیاد غصه نخورد. خدایا ممنونم که صبر دادی

 

 

 

 

 

   منم بعدش یه نفس راحتی کشیدم و هر کار دلم خواست کردم. جمعه هم کمد دیواری و رختخواب ها رو ریختم واسه خودم مثلا شروع به خونه تکونی کردم.

خیلی خوشحالم که خونه مون داره رنگ تمیزی به خودش میگیره.

یکی از دوستان راجع به آی یو آی پرسیده بود که باید عرض کنم نه عزیزم هیچ درد و سختی نداره به نظر من یکی از راحت ترین راه های درمان ناباروری آی یو آی هست منم دفعه اول که بهم دکتر پیشنهاد داد خیلی ترسیدم خیل ناراحت شدم ولی الان ترجیح میدم با همین آی یو آی مامان بشم و میکرو نکنم.

مراحل آی یو آی به این شکله: ابتدا روز دوم یا سوم پری میری سونو داخلی البته بعضی دکتر ها هم میگن لازم نیست از روز سوم پری قرص کلوموفین مصرف میشه روزی 2 تا یا 3تا بسته به نظر پزشک تا روز 7 پری از روز 8 پری تا 10 پری هم شبی یک آمپول hmg میزنی که اصلا درد نداره روز 11 پری میری سونو دکتر فولیکول ها رو بررسی میکنه اگه سایزش خوب نبود بازم آمپول hmg میده بعدش یه آمپول دیگه میده به نام hcg این آمپول هم درد نداره و جهت آزاد سازی تخمک هستش حدودا 36 ساعت بعد از زدن این آمپول به مرکز یا مطب دکترت میری ابتدا نمونه اسپرم همسرت رو میگیرن و میبرن آزمایشگاه و اونایی که وضعیت بهتری دارن رو جدا میکنن و بهدش تقویت میکنن و به رحم تزریق میکنن اینن قسمتش هم اصلا نگرانی نداره و دقیقا مثل معاینه میمونه دستگاه معاینه رو براتون میذارن و فقط شاید یه کم باعث بشه دوسش نداشته باشی و دلت بخواد زودتر از اون دستگاه معاینه خلاص بشی ولی همه اینا کلا 3 دقیقه طول میکشه پس زیاد نگران نباش .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

همدرد
3 اسفند 92 23:16
خیلی زیبانوشتی مامان شدنتو هم میخونم [پاسخ : ممنون ایشالله]
آسمان
4 اسفند 92 9:00
دوست گلم امیدوارم به زودی نی نی دار بشی . خدا همین نزدیکیهاست [پاسخ:ایشالله همه منتظر ها به زودی نی نی دار بشن]
مریم
4 اسفند 92 11:32
سلام فاطمه جونم. خوبی؟ خدا رو هزار بار شکر که اعتقادت هر روز به خدا محکمتر میشه. دوست ندارم حرف تکراری بزنم چون میدونی منم به اندازه خودت از این مسئله غصه میخورم. اما آرزوی تکراری می کنم که امیدورام این بار بار آخری باشه که اینو برات می نوسم. امیدورام زودتر از اون چه فکرشو کنی نتیجه بگیری خانومی. خوش به حال دل مهربونت. التماس دعا دارم. بووووووووس [پاسخ: سلام مریم جان ممنون که به یادمی]
منتظر لطف خدا
4 اسفند 92 12:03
عزیزم واقعا ممنونم که برام توضیح دادی ...... خیلی لطف کردی آخه میدونی چیه من کلا تو معاینه هم دردم می گیره به خاطر تنگی واژنم . از آمپول هم که همیشه می ترسم .......... نمیدونم چیکار کنم ..... ولی اینجوری که شما نوشتی تا حدودی خیالم راحت شد ...باز هم ممنونم [پاسخ: سلام خواهش میکنم]
پرتو
5 اسفند 92 15:10
خدا رو شکر که آرامش داری عزیزم مطمئن باش خدا صدای هممون و میشنوه و نگران همه ماها هست و بهترین هدیه اش و هم برامون نگه داشته تا به موقش بهمون بده فقط خوبه که همه ما منتظرا صبوری و ارامش و داشته باشیم ، انشاالله به زودی جواب صبوریت و میگیری و فرشتت میاد توی دلت عزیزم الهی آمین [پاسخ: سلام پرتو جان ممنونم امیدوارم خدا زودتر هدیه هاش رو که برامون نگه داشته بده آخه دیگه دلمون میخوادشون]
مامان الینا
5 اسفند 92 22:58
دوست عزیزم قدر ایمان زیبایت رو بدون و اینا بدون خدا خیلی دوست داره چون دل کمتر کسی به اندازه تو ایمان داره من تقریبا هر روز وبت رو چک میکنم ودلم روشنه به همین زودی ها خبر خوش رو از وبت میخونم [پاسخ: سلام ممنون که بهم سر میزنی البته اینجوری هم که میگی نیست کاش واقعاًاینقدر که میگی ایمان داشتم]
مامی92
10 اسفند 92 20:38
سلام سلامتو به آقا رسوندم. [خیلی ممنون متوجه شدم که سلامم به آقا رسید قربون آقا برم خیلی دلم براش تنگ شده ولی بهتر بذار تنگ بشه چقدر این دلتنگی قشنگه ]